شخصیت شناسی امام خمینی (ره)
 
چکیده
حضرت امام روح‌الله موسوی خمینی در روز بیستم جمادی‌الثانی1320 هجری قم (مطابق با 1281 ه.ش) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزی در خانواده‌ای که اهل علم و هجرت و جهاد بود، به دنیا آمد.در حالی‌ که بیش از پنج ماه از ولادت «روح‌الله» نمی‌گذشت، پـدر بزرگوارش، آیت‌الله سیدمصطفی موسوی، به دست یکی از خان‌های زورگوی خمین به شهادت رسید. بدین ترتیب امام خمینی از اوایل دوران کودکی با رنج یتیمی آشنا و با مفهوم شهادت روبه‌رو گردید. وی دوران کودکی و نوجوانی را تحت سرپرستی مادر مؤمنه‌اش، بانو هاجر و عمۀ مکرمه‌اش، صاحبه‌خانم، سپری کرد، اما در پانزده‌سالگی از نعمت وجود آن دو عزیز نیز محروم گردید.

تعداد کلمات 1608/ تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
نویسنده: رامین باباگل‌زاده


مقدمه

حضرت امام از سنین کودکی و نوجوانی با بهره‌گیری از هوشی سرشار، قسمتی از معارف متداول روز و علوم مقدماتی و سطح حوزه‌های دینی را نزد معلمان و علمای منطقه فراگرفت و در سال 1298 هجری شمسی عـازم حوزۀ علمیۀ اراک شد. اندکی پس از هجرت آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ‌ عبد‌الکریم حائری یزدی(ره) (نوروز 1300 ه.ش) امام خمینی نیز رهسپار حـوزۀ علمیۀ قم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلی علوم حوزوی را نزد اساتید حوزۀ قم طی کرد. هم‌زمان با فراگیری فقه و اصول، به یادگیری ریاضیات، هیئت، فلسفه، اخلاق و عرفان همت گماشت و طیّ سال‌های طولانی در حوزۀ علمیۀ قم به تدریس چندین دورۀ فقه، اصول، فلسفه، عرفان و اخلاق اسلامی پرداخت.
امام در سال 1341 مبارزۀ آشکار و سخت خود را در مقابل شاه و بیگانگان آغاز کرد. شاه در پانزدهم خرداد 1342 ایشان را دستگیر و زندانی کرد. پس از آزاد شدن، ابتدا از ایران به ترکیه و بعد به شهر نجف تبعید شد. تا سال 1357 در حـوزۀ علمیۀ نجف به تألیـف کتاب و تدریس فقه و معـارف اهل‌بیت(ع) در عالی‌ترین سطوح پرداخت و پرچم مبارزه با شاه و کشورهای استعمارگر را برافراشته نگاه داشت. رژیم شاه از این وضعیت به وحشت افتاد و حکومت عراق به درخواست شاه، اقامت او را در آن کشور ممنوع کرد و ایشان به ناچار به پاریس رفت و از آن‌جا نهضت مردم ایران را که به انقلابی بزرگ مبدّل شده بود، رهبری کرد تا این‌که در روز 22 بهمن‌ماه سال 1357، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. امام پس از پیروزی انقلاب، بیش از ده سال رهبری کشور را بر عهده داشت. سرتاسر زندگی ایشان، وقف خدا و خدمت به خلق او بود.
سرانجام، ایشان بعد از 87 سال زندگی پربرکت، ساعت 22 و 20 دقیقۀ روز شنبه، سیزدهم خردادماه سال 1368، ندای حق را لبّیک گفت و به ملکوت اعلا پیوست.[1]
 

ابعاد شخصیتی امام

الف) بُعد علمی
یکی از ابعاد شخصیتی امام خمینی که از ابعاد برجسته و ممتاز ایشان به شمار می‌آید، بعد علمی آن حضرت است. وی از نظر علمی، در افقی قرار داشت که دست هم‌نوعان و همگنانش به آن‌جا نمی‌رسید. امام در چهار رشته از علوم، یعنی علم فقه، اصول فقه، فلسفۀ اسلامی و عرفان اسلامی سرآمد اقران خویش بود و از زبده‌ترین اساتید این علوم به شمار می‌رفت.[2]
حضرت امام طیّ سال‌های طولانی در حوزۀ علمیۀ قم به تدریس چندین دوره فقه، اصول، فلسفه، عرفان و اخلاق اسلامی همت گماشت و در حـوزۀ علمیۀ نجـف نیز قـریب چهارده سال معـارف اهل‌بیت و فقه را در عالی‌ترین سطوح تدریس کرد. درس امام خمینی از معتبرترین کانـون‌های درسی حـوزه محسوب می‌شـد و در برخـی دوره‌هـا ـ سال‌های تدریس در حـوزۀ علمیۀ قم ـ شاگردان حاضر در محضر ایشان به 1200 نفر هم رسیده بود که در میان آنان ده‌ها تن از مجتهدین مسلّم و شناخته‌شده، حاضر بودند. [3]یکی از ابعاد شخصیتی امام خمینی که از ابعاد برجسته و ممتاز ایشان به شمار می‌آید، بعد علمی آن حضرت است. وی از نظر علمی، در افقی قرار داشت که دست هم‌نوعان و همگنانش به آن‌جا نمی‌رسید. امام در چهار رشته از علوم، یعنی علم فقه، اصول فقه، فلسفۀ اسلامی و عرفان اسلامی سرآمد اقران خویش بود و از زبده‌ترین اساتید این علوم به شمار می‌رفت.
امام خمینی از جمله کسانی هستند که در دوران جوانی به تألیف آثار پرداختند. ایشان کتاب مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة را در بیست‌وهفت سالگی و کتاب شرح دعای سحر را در بیست‌ونه سالگی تألیف کردند که هر دو در زمینۀ عرفان نظری و به زبان عربی نوشته شده است که این خود نشان‌دهندۀ مقام والای علمی حضرت امام است.[4]
برخی آثار و تألیفات امام خمینی عبارتند از: شرح دعای سحر، شرح حـدیث رأس الجالوت، حاشیۀ امام بر شـرح حـدیث رأس الجالوت، حاشیه بر شرح فوائد الرضویه، شرح حدیث جنود عقل و جهل، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، حاشیه بر شرح فصوص ­الحـکم، حاشیه بر مصباح الانس، شرح چهل حدیث، سرّ الصلوة، آداب نماز، رسالۀ لقاءالله، حاشیه بر اسفار، کشف الاسرار، انوار الهـدایة فی التعلیقة علی الکـفایة (دو جـلد)، جهاد اکبر یا مبارزه با نفـس، تفسیر سورۀ حمد، دیوان اشعار و... .[5]

 

بیشتر بخوانید: آشنایی با ابعاد شخصیتی امام خمینی (رحمت الله علیه)


ب) بُعد اخلاقی ـ عرفانی

از دیگر ابعاد شخصیتی امام که شناختنش ضروری است، بُعد «اخلاقی و عرفانی» ایشان است که تمام ابعاد دیگر تحت‌الشعاع این بعد است. می‌توان گفت بعد اخلاقی حضرت امام در رأس هـرم شخصیتی ایشان قرار دارد و بقیۀ ابعاد، سطوح جانبی آن هرم را تشکیل می‌دهند. به بیانی دیگر، آنچه در شخصیت حضـرت امام بیشتر از هـر چـیز دیگـر اهمیت دارد، معنویت ایشان است.[6]
عرفان آن بزرگوار، عرفانی نبود که آن را به صورت حرکتی فردی و رابطه‌ای شخصی میان خود و خدا تلقی کند؛ امام عـرفان را در این چـهارچوب تنگ نمی‌دید. او معرفت رب را در این می‌دید که تمام وجود انسان، مظهر بندگی خدا شود؛ نه تنها در دلش با خدا ارتباط داشته باشد، بلکه باید در گفتار و پندار، رفتار امام در فهم و بررسی شرایط سیاسی جهان، حکیم بود و بر خلاف بسیاری از رهبران سیاسی که با ترس و هراس به قدرت‌های استکبار جهانی می‌نگرند، به نقاط ضعف این قدرت‌ها توجه داشت. خلاصۀ کلام این‌که، منشأ شجاعت سیاسی وی، خداوند متعال و خصوصیات ذاتی منحصر‌به‌فردی است که خداوند در وجود او به ودیعه نهاده بود.و کردار فردی، خانوادگی، اجتماعی و حتی بین‌المللی او «عبودیت» تجسم یابد.[7]
بسیار بجاست در این مقام، جملاتی را از دیگر اولیای خدا ـ رضوان الله علیهم ـ دربارۀ امام یادآور شویم؛ البته باید توجه داشت که این اولیا، نه اهل مبالغه بوده و هستند و نه بی‌تأمل سخنی بر زبان می‌رانند.
آقای حاج شیخ‌ جعفر مجتهدی به امام خمینی ارادت داشتند و از ایشان با عظمت یاد می‌کردند. روزی فرمودند: «امام خمینی در کمالات و توحید به مرتبه‌ای دست یافته‌اند که احدی به آن نرسیده است.» و این مطلب را با اعجاب و تحسین بیان می‌کردند.
آبروی اهل معرفت، حضرت آیت‌الله بهجت پس از ارتحال امام فرمودند: «پس از او کفر در اسلام طمع کرد.»
حضرت آیت‌الله سیدعبدالکریم کشمیری دربارۀ امام می‌فرمود: «آیۀ‌الله خمینی، مردی مستقیم [= بااستقامت] و بی‌نظیر بود.»
آیت‌الله مرندی ـ از شاگردان برجستۀ آیۀ‌الله قاضی ـ نیز با عظمت به امام خمینی مینگریست و اعتقاد راسخ به اهداف بلند ایشان داشت. پس از دیدن تفسیر سورۀ حمد امام، فرمـود: «مطالب، بسیار عالی است.» و ادامه می‌داد: «عرفانِ امام بسیار بلند است و من عرفانی به این صدر ندیده‌ام.» یک بار هم پس از شنیدن اشعار عرفانی امام، گریه کرد و منقلب شد و فرمود: «امام، عرفان را چشیده است.» روزی نیز فرمود: «نوشته‌ها و گفتارهایی که از امام خمینی دیده‌ام، از علمای دیگـر سـراغ ندارم. ایشان اعجـوبه هستند و احتمال می‌دهم با امام زمان ارتباط دارند و خدمتشان شرفیاب شدهاند.»
عارف عظیم‌الشأن، حضرت آیت‌الله بهاءالدینی بسیار به امام علاقه‌مند بود. ایشان جملات و تعابیر بلنـد و شگفتی دربـارۀ امام داشت؛ از جمله می‌فرمود: «پس از انبیا و اولیا، کرۀ زمین شخصی مانند امام ندیده بود.»

 

ج) بُعد سیاسی ـ اجتماعی

حضرت امام از همان ایامـی که به تحصیل مشغول بـود، بـه مطالعۀ کتاب‌های سیاسی هم علاقه داشت و حضور در فعالیت‌های سیاسی و آگاهی از سیاست را وظیفۀ خـود مـی‌دانست. ایشان از تجـربه‌هـای سیاست‌مداران اسـلام‌مدار نیز که در رأس آنان شهید آیت‌الله سید حسن مدرس(ره) بود، استفاده می‌کرد. او با آیت‌الله مدرس ارتباط داشت. امام به شیوه‌های برخورد سیاسی شهید مدرس توجهی خاص می‌کرد و از او سرمشق می‌گرفت. ایشان در مسائل سیاسی بسیار شجاع و قاطع بود و واهمه‌ای از هیچ کس، غیر از خداوند متعال نداشت. این منش، تجربه‌ها و مطالعات سیاسی در کنار آن بینش اسلامی و فراست خدادادی، بینش و بصیرت فوق‌العاده ویژه‌ای به امام خمینی بخشیده بود؛ چنان‌که خود ایشان می‌فرمود: «هر فردی بیاید و یک جمله با من حرف بزند، نیتش را تا آخر می‌خوانم.»[8]
آنچه در جنبۀ سیاسی شخصیت امام جلب نظر می‌کند، این است که او نیروهای مؤثر در معادلات سیاسی بین‌المللی را از نظر دور نمی­داشت، اما با این حال اعتقاد و توجه به عامل غیب، سراسر وجود وی را در برگرفته بود.
امام در فهم و بررسی شرایط سیاسی جهان، حکیم بود و بر خلاف بسیاری از رهبران سیاسی که با ترس و هراس به قدرت‌های استکبار جهانی می‌نگرند، به نقاط ضعف این قدرت‌ها توجه داشت. خلاصۀ کلام این‌که، منشأ شجاعت سیاسی وی، خداوند متعال و خصوصیات ذاتی منحصر‌به‌فردی است که خداوند در وجود او به ودیعه نهاده بود.[9]

 

د) بُعد ادبی ـ هنری

امام خمینی از نظر هنری انسان باذوقی بود و از موهبت خطّ زیبای نستعلیق بهره‌مند بود. از نظر ادبی نیز آثار منظوم و منثورِ به یادگار مانده از امام، حکایت از مقام والای ادبی ایشان دارد. امام خمینی با نویسندگی انس بسیار داشت و از جمله نویسندگان پرکار معاصر به شمار می‌آید. حضرت امام به دو زبان عربی و فارسی قلم‌فرسایی کرده است و در نوشته‌های فارسی خـود از دو سبک نگارشی کامـلاً متفاوت و متمایز بهـره جسته است کـه بر اساس همیـن ویژگی مـی‌توان آثار امام را به دو دستۀ کلی تقسیم کـرد: «آثار فقـهی ـ فلسفی» کـه نثری سـاده، خشک و نامـوزون دارنـد و «آثـار اخلاقـی ـ عرفانی» که دارای نثری بسیار شیوا، پخته و روان هستند.
امام خمینی همچون بسیاری از عرفا، حکما و علمای این سرزمین، به مدد قریحه‌ای که در نهاد خود داشتند، از آغـاز جوانی تا آخر عمر، گهگاه شعر می‌سرودند. امام در سرودن انواع قالب‌های شعری توانایی داشتند، اما بیشتر در قالب‌هـای غزل و رباعی شعر سروده‌اند. سبک حضرت امام در اشعارشان «عراقی» بوده و محتوای این اشعار، عرفانی است. در دیوان امام مطالب بسیار بلند عرفانی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی به چشم می‌خورد. برخلاف اکثر دیوان‌ها که یا عرفانـی محض یا اجتماعی محض و یا ادبـی محض‌اند، دیوان حضرت امام، یک دیوان اسلامی و قرآنی محض است.[10]

 

نمایش پی نوشت ها:

1. گلشن ابرار، ج‌2، ص916ـ‌936.
2. سیری در ساحل، ص‌47
3. گلشن ابرار، ج‌2، ص‌917.
4. ر.ک: فرهنگ دیوان امام خمینی(ره)، ص‌19.
5. گلشن ابرار، ج‌2، ص‌937.
6. سیری در ساحل، ص‌64.
7. همان، ص‌56.
8. سیری در ساحل، ص88‌‌ـ90‌.
9. فروغ هدایت، ص70.
10. فرهنگ دیوان امام خمینی(س)، ص21ـ‌22.

برگرفته از کتاب: سفر تا قاف عشق نوشته‌ی وحید نوظهور.